به گزارش خبرنگار ایکنا، خدیجه کریمیعلویجه، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س)، شب گذشته، ششم اردیبهشتماه، در جلسه تفسیر قرآن کریم که از سوی دانشگاه الزهرا(س) برپا میشود، به تفسیر آیه 62 سوره مبارکه یونس پرداخت که متن را در ادامه میخوانید؛
خداوند متعال در آیه 62 سوره مبارکه یونس فرموده است: «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست». وقتی میگوییم خداوند ولی کسی است؛ یعنی خداوند رأساً بر امور آن شخص متولی و مدبر است و وقتی میگوییم کسی ولی خداست، یعنی آن شخص تمام و کمال و بیکم و کاست وصل به خدا و متولی اطاعت محض از کلیه اوامر و نواهی خداوند است. بنابراین با این تعبیر اولیا و دوستان خداوند کسانی هستند که بین آنها و خداوند حائلی وجود ندارد و به خاطر آشنایی با وجود بیانتها و قدرت لایزال خداوند هرچیزی غیر از خدا در نظر آنها کوچکتر از آن است که بخواهند به خاطر آن دچار خوف شده یا با از دست دادن آن دچار حزن و اندوه شوند.
به بیان آیتالله جوادی آملی، کسی که با اقیانوس آشناست، قطره در نظر وی ارزشی ندارد و کسی که خورشید را میبیند نسبت به یک شمع بیفروغ بیاعتناست. نتیجه چنین بینشی این خواهد بود که خداوند میفرماید: نه خوفی دارند و نه حُزنی. اما این خوف و حزنی که خداوند از آن نام برده است چیست؟ در تعبیر خوف گفتهاند که آن انفعال باطنی و حالت روانی است که انسان در مواجهه با خطر یا ضرر احتمالی پیدا میکند و باعث فرار منطقی انسان از ضرر محتمل میشود. خوف ناظر به آینده است؛ آیندهای که ممکن است یک لحظه، یک دقیقه یا چند سال دیگر باشد.
اما حزن ناظر به گذشته است و شامل اندوه از آن چیزهایی میشود که انسان ممکن است احساس کند در گذشته از دست داده است. در کنار این دو مورد، خوب است که به خشیت نیز اشاره کنیم، چون آن خوفی که باعث شود دل انسان بلرزد و منشأ ترس را منشأ اثر هم بداند خشیت نامیده می شود و به غیر از خداوند متعال برای هیچ کس جایز نیست. خداوند متعال در وصف مؤمنان فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ؛ همانا آنان که از خدای خود در پنهان میترسند آنها را آمرزش و پاداش بزرگ (بهشت ابد) خواهد بود» (ملک/ 12) در سوره مبارکه انبیا نیز از چنین تعبیری استفاده شده است.
در عین حال کسانی که ترس فراوان از کسی یا چیزی به جز خداوند دارند در وصف و مذمت آنها فرموده است: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً ۚ وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ ۗ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا؛ آیا نمینگری به حال مردمی که (گفتند: به ما اجازه جنگ ده و) به آنها گفته شد: اکنون از جنگ خودداری کرده، به نماز و زکات قیام کنید؛ پس آنگاه که بر آنها حکم جهاد آمد در آن هنگام گروهی از آنان به همان اندازه که باید از خدا ترسند یا بیش از آن، از مردم ترسیدند و گفتند: ای خدا، چرا بر ما حکم جنگ را فرض کردی؟ چرا عمر ما را تا اجل نزدیک طبیعی به تأخیر نیفکندی؟ بگو: زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست، و (در آنجا) کمترین ستمی به شما نخواهد شد»(نساء/77).
خداوند کسانی که از دیگران بیش از خدا میترسند را نکوهش میکند. خداوند در آیه 62 سوره یونس حتی از این هم فراتر صحبت کرده و میگوید که خشیت که هیچ بلکه حتی خوف هم در دل دوستِ خداوند وجود نخواهد داشت و این قول و بشارتی است که خداوند داده و راهکارهای آن را نیز به ما ارائه داده است. به عبارت دیگر آن غم و حزنی که ممکن است در دل دیگران ایجاد شود در دل اولیای خدا جایی ندارد.
به بیان آیتالله جوادی آملی، آب داخل یک ظرف کوچک ممکن است با دمیدن یک شخص دچار تلاطم شود، اما اگر این آب به اقیانوس وصل شد، آن گاه دیگر طوفانها هم نمیتوانند در پهنه یک اقبانوس کبیر تأثیری بگذارند. کسی هم که خودش را قطرهای از این اقیانوس الهی ببیند و فاصله خود و خدا را از بین ببرد، اساساً قطره مالکیتی برای خود در اقیانوس احساس نمیکند که بخواهد به خاطر از دست رفتن چیزی دچار حزن شود و به تعبیر قرآن از چیزی که از دست داده است، دچار یأس شده یا به خاطر به دست آوردن چیزی شاد شود؛ چراکه شما فارغ از اقیانوس بیکران الهی هیچ جایگاهی ندارید.
خداوند بشارت میدهد که در اینجا برای شما امنیت و آرامش هست. در آیه 26 سوره رعد آمده است: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا؛ و شب را برخی (در نماز) به سجده خدا پرداز و شام دراز به تسبیح و ستایش او صبح گردان». در واقع خداوند به قلبهای انسانها آرامشی میدهد که هرگز دچار خوف نشوند و بشارت داده که ما را در آغوش خود خواهد گرفت. در ادبیات عرفانی ما نیز به این موضوع اشاره شده است؛ آنجا که مولانا میفرماید: باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دلتریم / رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش.
قرآن کریم راهکارهایی را نیز برای ایمنی یافتن از خوف و حُزن و رسیدن به مقام ولایتاللهی ارائه داده که بعد از ایمان، تقواپیشگی است که در آیه 63 سوره یونس اشاره شده است. «الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ؛ آنان که اهل ایمان و خداترسند». جالب است که در این آیه فعل «آمَنُوا» به صورت گذشته ساده آمده، اما «وَكَانُوا يَتَّقُونَ» به صورت استمرار آمده و گویا هر درجه از ایمان برای ولی خدا شدن کافی نیست، بلکه افرادی که همواره به تقوای الهی پایبند باشند به مرحله ولایت خداوند میرسند و صرف ایمانِ لسانی کافی نیست.
خداوند در آیه 106 سوره یوسف فرموده است: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ؛ اکثر خلق به خدا ایمان نمیآورند مگر آنکه مشرک باشند (و جز خدا امور دیگر را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند)». در آیات دیگر قرآن کریم به تکرار به این موضوع اشاره شده و این نشاندهنده اهمیت رهایی از خوف و حزن است. در آیه 112 سوره بقره: «بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آری، هر که تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت مسلّم اجرش نزد خدا خواهد بود و آنان را هیچ خوف و اندیشه و هیچ اندوهی نخواهد بود» اشاره این آیه این است که به مقام تسبیح و نیکوکاری برسیم. خداوند متعال میفرماید: کسانیکه اهل انفاق هستند نه خوفی دارند و نه حزنی و از دیگر ویژگیهای انفاق میفرماید، آن انفاقی مورد پسند خداوند است که از بهترین چیزهایی که دوست دارید باشد تا نزدیکی خداوند متعال را در پی داشته باشد و در این شرایط هم دیگر خوف و حزن معنایی ندارد.
خداوند در برخی دیگر از آیات راهکار رسیدن به آرامش را استقامت ورزیدن میداند مانند آیه 30 سوره فصلت که فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ؛ آنان که گفتند: محققا پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند بشارت باد».
در آیه 55 سوره نور نیز شرط رسیدن به امنیت از خوف را ایمان آوردن و عمل صالح میداند و تأکید میکند که بعد از اینکه خوفی به آنها رسید خودمان آن را تبدیل به آرامش میکنیم. در داستان هبوط حضرت آدم نیز میفرماید به دنیا هبوط کنید، اما هرکس که از هدایت من تبعیت کرد نه خوفی خواهد داشت و نه خزنی. در آیات دیگر عبد و بنده بودن را شرط رهایی از خوف میدانند. در آیه سه و چهار سوره قریش به این موضوع اشاره شده است. اگر خدا را عبادت کردید ایمنی از خوف پیدا میکنید یا در سوره زخرف نیز خدای متعال تأکید کرده که ای بندگان من، امروز برای شما نه خوفی است و نه حزنی.
در اینجا لازم است اشاره کنم که این است که آیا ایمنی در دنیا مورد نظر قرآن است، یا در آخرت و آن خوف و حزنی که قرار است از آن رهایی کنیم از چه نوعی است؟ همان طور که در آیه 62 سوره یونس میبینیم خداوند به صورت کامل و بدون قید و شرطی میفرماید، ولیِ خدا که شُدید، بدون قید و شرطی، هم در دنیا و هم آخرت، برای شما خوف و حزنی وجود ندارد.
علامه طباطبایی میفرماید: «اولیای خدا به غیر از خدای متعال هیچ استقلالی در تأثیر نمیبینند و مؤثر مستقل را تنها خدای متعال میدانند و در نتیجه غیر از آن جناب نمیترسند و جز از چیزی که خدا دوست میدارد و میخواهد از آن بر حذر باشند برحذر نشده و اندوهگین نمیشود». به عبارت دیگر کسی که در همه شرایط خود را در حضور خداوند میبیند و به مقام دوستی و نزدیکی خداوند رسیده است خوف و حزن به صورت مطلق برای وی معنایی ندارد و در دنیا و آخرت در آرامش است. البته لازمه رسیدن به چنین وضعیتی این است که به این نتیجه برسیم که خداوند برای ما کافی است.
انتهای پیام