شهاب‌الدین سهروردی؛ داعیه‌دار گفت‌وگوی بین ادیان
کد خبر: 3913403
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱

شهاب‌الدین سهروردی؛ داعیه‌دار گفت‌وگوی بین ادیان

یک پژوهشگر ادیان تطبیقی گفت: شیخ شهاب‎الدین سهروردی به‌عنوان داعیه‌دار گفت‌وگوی بین ادیان، انسانی است که کاملاً رویکرد جاویدان خردی دارد و به‌عنوان فیلسوف متبحر و عارف در پی نمایش حقیقت واحده بین تمامی ادیان، پیام‌آور صلح و همدلی بود.

شهاب‌الدین سهروردی؛ داعیه‌دار گفت‌وگوی بین ادیانعلی ظهیری طوسی، پژوهشگر ادیان تطبیقی در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، به‌مناسبت ۸ مردادماه و روز بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی، اظهار کرد: شهاب‌الدین یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی، به عنوان فیلسوفی متبحر و عارفی که در پی نمایش حقیقت واحده بین تمامی ادیان بود، پیام‌آور صلح و همدلی است. شهاب‌الدین سهروردی ملقب به «شیخ اشراق» که بسیاری از علما در تاریخ از او با نام «شیخ مقتول» نیز یاد کرده‌اند از نوابغ سیر عقلی در تمدن اسلامی بود.

وی ادامه داد: سهروردی زندگی کوتاهی دارد، اما به قدری از نبوغ و استعداد بالایی برخوردار بوده است که در طول همین حیات کوتاه آثار برجسته‌ای از او باقیمانده که تأثیر شگرف آن بر حیات علوم عقلی اسلامی و جریان‌هایی که در ایران وجود داشته بر کسی پوشیده نیست.

ظهیری تصریح کرد: سهروردی در سال ۵۳۳ هجری شمسی در روستایی به نام سهرورد در زنجان متولد شده است. درباره شخصیت سهروردی همه چیز رازآلود و مبهم است. سهروردی برای انجام تحصیلات اولیه خود ابتدا به مراغه می‌رود. او در آنجا استادی به نام مجدالدین جیلی داشته که تأثیر زیادی روی او می‌گذارد. علاوه بر سهروردی، شخصیت تأثیرگذار دیگری به نام فخرالدین رازی نیز از شاگردان مجدالدین و همدرس سهروردی بوده است. بعدها این دو شخصیت با توجه به تمامی تفاوت‌هایی که با یکدیگر داشتند، بر نظام فلسفی مشائی ابن‌سینا نقدهایی وارد می‌کنند، اما از سوی دیگر بر خلاف امام فخر رازی، سهروردی ارادت خاصی به جریان تصوف و عرفان اسلامی در ایران داشته، به‌طوریکه کسانی مانند سهل تستری و منصور حلاج را در مقایسه با ابن‌سینا بزرگتر می‌شمرده است.

این دکتری ادیان تطبیقی تصریح کرد: کسانی که در این زمینه صاحب‌نظرند معقتد هستند که مجدالدین جیلی تأثیر زیادی بر روی این دو شخصیت داشته است، امام فخر رازی به فسلفی کردن کلام اهتمام داشته است و بسیاری از عناصر فلسفه مشاء را وارد علم کلام می‌کند و در هرات شاگردان زیادی را پرورش می‌دهد.

وی اضافه کرد: امام فخر رازی تا حدی به هم‌دوره‌ای خود علاقه داشت که وقتی سهروردی شهید می‌شود، کتاب بزرگش به نام «تلویحات» را که به عنوان مقدمه‌ای بر «حکمت‌الاشراق» بوده، نزد امام فخر می‌آورند و او این کتاب را روی چشمانش می‌گذارد و در غم از دست دادن همدرس خود می‌گرید.

ظهیری گفت: سهروردی همچنین در گوشه‌ای از آثار خود اشاره می‌کند که زودتر از ابن‌سینا توانسته مدارج رسمی خود را به اتمام برساند. پس از مراغه به اصفهان سفر می‌کند، چرا که در آن زمان بسیاری از حوزه‌ها و اساتید معروف در اصفهان حضور داشته‌اند. آنچه شهرزوری، یکی از پیروان نزدیک سهروردی روایت می‌کند این است که بزرگترین استادی که سهروردی در اصفهان در نزد او به ادامه تحصیل علوم رسمی پرداخته، ظهیرالدین قاری بوده است. پس از تحصیل در اصفهان و پس از آنجا دوره سوم زندگی سهروردی آغاز می‌شود و سفرهای زیادی در جهان اسلام انجام می‌دهد. هیچ موقع در شهر خاصی ساکن نبوده و معمولاً در سفر بود و باید گفت در آن زمان در میان علما و عرفا اینگونه سفرها مرسوم بوده است.

این پژوهشگر ادیان تطبیقی اظهار کرد: سهروردی در نهایت و بعد از سفرهای دور و دراز در نواحی مختلف ایران و در جهان اسلام به اسکندریه و شام می‌رسد. قابل ذکر است که در طی این مسیر سفرهای خاصی به مناطق مرکزی ایران داشته که حاصل آن نشست‌های سری است که از آن شواهد تاریخی وجود ندارد. سهروردی در همین سفرها، با سنت معنوی ایران باستان نیز ارتباط برقرار می‌کند که تأثیر زیادی بر فلسفه خود و کتاب حکمت‌الاشراق می‌گذارد. پس از رسیدن به شام و حلب و با توجه به رابطه‌ دوستانه‌ای که بین او و پسر صلاح‌الدین ایوبی یعنی ملک ظاهر برقرار می‌شود، سهروردی پیشنهاد ملک ظاهر به جهت اقامت طولانی خود در دربار او را می‌پذیرد و در آنجا ساکن می‌شود. از طرفی سهروردی با صراحت و شجاعت خاصی که از آن برخوردار بوده است در مجالس زیادی در آن ایام شرکت می‌کرده و نظرات اشراقی خود را بیان می‌داشته است.

وی اضافه کرد: سهروردی داعیه‌دار گفت‌وگوی بین ادیان است. انسانی که با رویکردی جاویدان خردی، تمام عمر با برکت خویش را صرف رسیدن به آن گوهر واحده کرده است. او به عنوان فیلسوفی متبحر و عارفی رمزآشنا در پی نمایش حقیقت واحده تمامی ادیان بود و نظام حکمی اشراقی او پیام‌آور صلح و همدلی در بین تمامی آحاد بشر است. در مقابل، بخصوص در دربار صلاح‌الدین، حاکم و عالم توانایی پذیرش سخنان او را نداشتند؛ چرا که صلاح‌الدین ایوبی به شدت درگیر با جنگ‌های صلیبی و منازعات مذهبی داخلی بود و به همین دلیل به رای علمای دربار خویش نیازی مبرم داشت.

ظهیری مطرح کرد: این نظرات مورد پسند بزرگان و علمای ظاهر واقع نمی‌شود و صلاح‌الدین ایوبی را مجبور می‌کنند که حکم قتل سهروردی را صادر کند. او نیز حکمی برای پسرش، ملک ظاهر می‌نویسد و او را مأمور کشتن سهروردی می‌کند، در حالی که ملک‌ظاهر شیفته سهروردی است، اما مجبور به اجرای حکم پدرش می‌شود، حتی در روایت‌هایی آمده که ملک‌ظاهر درباره شیوه کشتن سهروردی، از خود سهروردی مشورت می‌گیرد، سهروردی بستن آب و غذا به روی خودش را به او پیشنهاد می‌کند و سهروردی در یک مکانی، پس از این که چند روز از ورود آب و غذا به آن جا ممانعت به عمل آورده‌اند، به شهادت می‌رسد. شیخ اشراق در سال ۵۷۰ هجری شمسی در شهر حلب در حالی که تنها ۳۷ سال داشت دار فانی را وداع گفت.

آثار سهروردی

این دکتری ادیان تطبیقی ادامه داد: یکی از مهم‌ترین کارهایی که سهروردی در طول حیات کوتاه خود به ثمر نشاند تقریر و نوشتن آثار ارزشمندی بود که با به یادگار گذاشتن آن آثار علاوه بر شرح و توضیح و نقد سنت عقلانی ـ فلسفی پیش از خود موجب نزدیک شدن رویکرد فلسفی و پیوند آن با سنت عرفان اسلامی و جریان‌های باطنی موجود در ایران شد.

ظهیری اظهار کرد: در واقع حکمت اشراق، تلفیقی از دو رویکرد مختلف است که از یک طرف با فیلسوفان مشائی که فعالیت‌های فکری و فلسفی انجام می‌دادند و شاراحان بزرگ فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو بودند موافق بود و از طرفی هم جایگاه رفیعی برای عرفای اسلامی و افرادی چون منصور حلاج، بایزید بسطامی و ... که بیشتر شیوه‌ای شهودی را در پی گرفته بودند، قائل بود.

وی گفت: سهروردی معتقد به این بود که افراد علاوه بر تحصیل علوم عقلی و آموختن منطق و توانایی تبیین فلسفی و استدلالی می‌بایست نیروی «ذوق عقلانی» را که به صورت بالقوه در انسان وجود دارد از طریق آداب و انضباط خاصی، به فعلیت درآوردند و به همین جهت دوستان خود و البته شخص خویش را به تربیت باطنی، عرفانی و معنوی ملزم می‌کرد و حتی ریاضت‌های خاصی را برای تهذیب و تصفیه باطن انجام می‌داد تا بتواند پذیرای حکمت الهی باشد.

این پژوهشگر ادیان تطبیقی تصریح کرد: برای بررسی آرای سهروردی باید گفت که سهروردی با وجود آنکه سن کمی داشت و گفته شده در سن ۳۸ سالگی از دنیا رفته است، کتب و رسالات زیادی را برای ما به یادگار گذاشته که خوشبختانه تعداد چشمگیری از این آثار حفظ شده‌اند.

ظهیری با بیان اینکه تقسیم‌بندی آثار سهروردی می‌تواند به ما کمک کند تا خطوط اصلی تفکر او و سیر آن بیش از پیش بر ما نمایان شود، اظهار کرد: سهرودی چهار کتاب بزرگ فلسفی و نظری دارد که عبارتند از: تلویحات، مقاومات، مطارحات و در پایان حکمت الاشراق.

این پژوهشگر ادیان تطبیقی چهارمین کتاب در این تقسیم‎بندی را حکمت الاشراق دانست و افزود: سهروردی خود بر این باور است که فردی که قصد دارد کتاب حکمت الاشراق را مطالعه کند باید در ابتدا مقدمات این کتاب را بخواند و بر آن‌ها مسلط باشد و همچنین علاوه بر این نیز باید چهل روز روزه بگیرد و در چله‎ای بنشیند و باطن خود را پاک کند و سپس به مطالعه این کتاب بپردازد.

وی با اشاره به اینکه سهروردی رساله‎های کوتاهی دارد که به زبان فارسی و عربی ترجمه شده است، بیان کرد: کتاب معروف او تحت عنوان «هیاکل‎النور» یکی از آثاری است که فردی مانند دکتر عالیخانی معتقد است عنوان این کتاب برگرفته از حدیثی از نهج‎البلاغه حضرت امیرالمؤمنین(ع) است آنجا که می‌فرماید: «نور یشرق من صبح الازل فیلوح علی هیاکل التوحید آثاره»، همچنین کتاب «الواح عمادی» یکی دیگر از کتاب‎های او است، سهروردی این کتاب را برای فردی به نام عماد‎الدین که یکی از امیران آن زمان بوده نوشته است. این دو کتاب هم به زبان فارسی و هم عربی موجود است. همچنین آثاری چون «فی اعتقادالحکماء»، «یزدان شناخت» و «بستان القلوب» نیز از جمله رساله‌های مهم سهروردی هستند.

ظهیری در خصوص آثار نمادین و رمزی سهروردی نیز بیان کرد: بعد از آن وارد یک سری از آثار سهروردی می‌شویم که تقریباً جزو اولین نمونه‎ها در ادبیات فارسی هستند و متن نگارش فارسی این آثار برای ما مهم است، زیرا که سهروردی آن را به فارسی نوشته و شیوه‌ای که در نوشتن این آثار به کار برده، حکایت‌هایی هستند که حکایت‎های نمادین و رمزی محسوب می‌شوند و سهروردی با بهره‌گیری از شیوه نمادین و رمزی برای حکایت‌های خود باعث شد که بعدها این نوع شیوه به عنوان مدلی برای ادبیات فارسی تبدیل شود.

این دکتری ادیان تطبیقی افزود: از جمله آثار رمزی و نمادین سهروردی می‌توان به آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، رسالة فی معراج، صفیر سیمرغ، لغت موران، روزی با جماعت صوفیان، فی حقیقه‌العشق و فی حاله‌الطفولیه اشاره کرد.

ظهیری با بیان اینکه سهروردی بر کتاب‌های فلسفی، حدیث و حتی قرآن نیز تفسیرهایی دارد، گفت: سهروردی همچنین ترجمه‌ای بر رساله‌الطیر ابن‌سینا دارد و بر اشارات او شرحی نوشته است. همچنین ادعیه و مناجات نامه‌هایی وجود دارد که سهروردی به زبان عربی تقریر کرده و نام آن را الواردات و التقدیسات می‌گذارد که این اثر یکی دیگر از آثار بی‌نظیر سهروردی به شمار می‌رود.

غزالی و تأثیر شگرف آن بر سهروردی

وی گفت: با ظهور سلجوقیان و حمایت آن‌ها از خلفای عباسی و در نهایت با شکست حاکمان محلی آل‌بویه، کلام اشعری در قرن ۴ ظهور پیدا کرد، از محصولات این فرایند امام محمد غزالی طوسی بود که توانست تأثیرات عظیمی بر دنیای اسلام بگذارد که هنوز هم ما شاهد این تأثیرات هستیم.

این پژوهشگر ادیان تطبیقی، غزالی را شخصیت مهمی به لحاظ استعداد عجیبی که داشته، دانست و افزود: در واقع فصاحت، بلاغت و جامعیتی که غزالی در علوم اسلامی داشته، بی‌نظیر است و همین ویژگی باعث شد که یک سری جریانات جدیدی را در عالم اسلام و به ویژه ایران بنیانگذاری کند. در این میان می‌توان به کتاب معروف او تحت عنوان احیاء علوم‌الدین اشاره کرد.

وی ادامه داد: همچنین اثر دیگری از او به نام مقاصدالفلاسفه است که غزالی در این کتاب به جمع‌آوری آراء فیلسوفان مشائی پرداخته است و با وجود اینکه کتاب قابل توجهی است، اما متأسفانه کمتر به این کتاب پرداخته شده و همچنین فلسفه اسلامی نیز از دید این کتاب کمتر بررسی شده است.

ظهیری با بیان اینکه پس از نوشتن این کتاب و با توجه به گرایشات عرفانی و اشعری که غزالی داشت، کتابی تحت عنوان تهافت‌الفلاسفه که در نقد فلسفه مشاء است را نوشت، اظهار کرد: این کتاب به گونه‌ای ضربه کاری را بر بدنه فلسفه اسلامی وارد کرد که پس از این کتاب به سختی فلسفه اسلامی با مشی استدلالی ارسطویی که در زمان ابن‌سینا وجود داشت، توانست به حیات خود ادامه دهد، از طرف دیگر فیلسوف مشایی شهیر اندلس، ابن‌رشد نیز بعدها کتابی تحت عنوان تهافت التهافت را نوشت که در حقیقت این کتاب، جوابی بود در مقابل کتاب تهافت‌الفلاسفه غزالی اما باز هم به دلیل تاثیراتی که اثر معروف غزالی در نقد فلسفه عقلی ارسطویی از خود به جا گذاشته بود، یارای مقابله با آن را نداشت.

وی گفت: یکی از نکات مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد، این است که اهمیت غزالی در این نیست که با نوشتن آثار خود، اهمیت مذهب استدلالی را کمرنگ کند، بلکه کار بزرگی که انجام داده بر خلاف این امر است و در واقع غزالی موفق شد با وجود گستره مذهب اشعری در آن زمان، جایگاه قابل توجهی را برای علوم باطنی و عرفانی باز کند تا به صورت گسترده در تمامی مدارس این معارف تدریس شود.

ظهیری تصریح کرد: بعد از این جریانی که غزالی در دنیای اسلام به راه می‌اندازد عرفان و تصوف در دنیای اهل‌سنت به سمت برجسته شدن می‌رود و از طرفی نیز به خلق آثار صوفیانه‌ای می‌رسیم که در این میان نیز شخصیت‌هایی چون مولانا، ابن‌عربی و... به وجود می‌آیند که اینها همگی در عین حال محصول کلام اشعری هستند و این نشان می‌دهد که غزالی تأثیرات بسیار بزرگی بر روی بسیاری از افراد داشته است. پر واضح است که وجود غزالی موجب رشد و شکل‌گیری شخصیتی چون شهاب‌الدین سهروردی شده است؛ چرا که خود او هم بسیار به غزالی ارادت داشته و از رساله مشکاۀ الانوار غزالی به طور مشخص الگوهایی گرفته است.

حکمت اشراق و نقش آن در استمرار سنت عقلانی اسلام در ایران

وی با تأکید بر اینکه سهروردی به نوعی حفظ کننده سنت عقلی در اسلام و ایران است، افزود: پس از دورانی که غزالی کتاب تهافت‌الفلاسفه را نگاشت، جلوتر که می‌رویم از دوران صفوی گرفته تا دوران معاصر افرادی مانند خواجه نصیر طوسی، قطب‌الدین شیرازی، جلال‌الدین دوانی، میرداماد، ملاصدرا، عبدالرزاق لاهیجی تا حاج ملاهادی سبزواری و سیدجلال آشتیانی همگی تحت تأثیر حرکت و جریان فلسفی ـ اشراقی شیخ بوده‌اند و متوجه می‌شویم که همگی گرایشات اشراقی داشته‌اند.

این دکتری ادیان تطبیقی با بیان اینکه حکمت اشراق در بین شیعیان و ایرانیان جایگاه خاصی داشته است، تصریح کرد: پس از شاگرد سهروردی به نام شهرزوری که آثار سهروردی را تبیین کرد و زندگی‌نامه او را مکتوب کرده است، قطب‌الدین شیرازی از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی شرح بسیار مشهوری را بر روی حکمت اشراق سهروردی نوشت که این شرح در ایران بسیار مطرح بود و در مدارس و حوزه‌های علمیه نیز تدریس می‌شد.

ظهیری گفت: در قرن هفتم و هشتم کسانی چون ابن‌کمونه، شهرزوری و علامه‌حلی شرحی بر تلویحات سهروردی نوشته و از اینجا می‌توان شاهد بود که تا چه اندازه سهروردی در دنیای تشیع دارای اهمیت بوده است. همچنین جلال‌الدین دوانی در قرن نهم و عبدالرزاق لاهیجی در قرن یازدهم نیز به تفسیر اثر هیاکل‌النور سهروردی پرداخته‌اند.

وی بیان کرد: شروحی که از طریق خواجه نصیر طوسی ، قطب الدین شیرازی و علامه حلی نوشته شده است به دوران صفویه منتقل می‌شود و سرانجام هم به دست میرداماد(قرن دهم) می‌رسد، میرداماد فردی است که در حوزه‌های علمیه آن زمان در اصفهان مجدداً حکمت اشراق را با تلفیق به آراء ابن سینا به صورت رسمی پایه‌ریزی کرد.

ظهیری تصریح کرد: شایان ذکر است که فلسفه با رویکرد ابن‌سینایی آن در جهان تسنن رفته‌رفته از میان رفت تا جایی که تنها در مدارس به آموزش منطق اکتفا می‌شد اما از طرف دیگر در محافل تشیع نظریات مکتب سهروردی با فلسفه ابن‌سینا و نظرات عرفانی ابن‌عربی تلفیق پیدا کرد و در نهایت نیز حالت برزخی میان فلسفه و عرفان در عالم تشیع شکل گرفت.

این پژوهشگر ادیان تطبیقی اظهار کرد: سهروردی علاوه بر تسلط و نبوغ خاصی که در تعالیم اسلامی و قرآنی از خود به یادگار گذاشته است مطالعات زیادی بر روی مکاتب یونانی، نوافلاطونی، هرمسی و ایران باستان داشته و در واقع یکی از مهمترین دستاوردهای نظری او صحبت از حکمت متعالیه ادیان، حکمت خالده و یا آن چیزی که او از آن به «حکمت ‌العتیقیه» تعبیر می‌کند  بوده است و در حقیقت سهروردی معتقد نبود که خود یک سنت جدیدی را پایه‌ریزی کرده و یا اینکه جریان تلفیقی جدیدی را به راه انداخته بلکه از آن به عنوان «حکمت لدنی» نام می‌برد.

وی بیان کرد: با این وجود سهروردی پلی شد بین انتقال سنت فلسفی و اشراقی که خود پایه‌ریزی کرده بود به دانشمندان بزرگی چون خواجه نصیرالدین طوسی و شاگرد او قطب‌الدین شیرازی و از این طریق (با توجه به تاثیری که خواجه نصیرالدین طوسی و مکتب کلامی او بعدها در گسترش تشیع در ایران گذاشت)، به دوران جدیدی که بعد از صفویه با قالب شدن الهیات شیعی در ایران به راه افتاد.

ظهیری تصریح کرد: با توجه به تاثیری که سهروردی بر روی سیر حکمت در ایران گذاشت، می‌دانیم علاوه بر اینکه سهروردی توانست بر روی جهان اسلام تاثیرگذار باشد، بر روی هند نیز تاثیرگذار بود، به گونه‌ای که برخی از آثار او نیز به زبان سنسکریت نیز ترجمه شده است و همچنین شارحان مسلمان زیادی در آن دیار از مشرب ذوقی اشراقی او سیراب گشتند.

انتهای پیام
captcha