به گزارش ایکنا؛ بیست و یکمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «الهیات تطبیقی» به صاحبامتیازی دانشگاه اصفهان ویژه بهار و تابستان 1398 منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی، تبیین و تحلیل دیدگاه متونِ آخرالزمانی زردشتی نسبت به جنبشهای ایرانی ضدخلافت در سدههای دوم و سوم هجری»، «جایگاه وجود در خداشناسی فرانسیسکو سوآرز»، «خاستگاه نفس در نگاه تکاملی صدرایی و نگاه تکاملی نوخاستهگرایی»، «بررسی و مقایسه امثال در قرآن کریم و عهد جدید».
در چکیده مقاله «خاستگاه نفس در نگاه تکاملی صدرایی و نگاه تکاملی نوخاستهگرایی» میخوانیم: «در الهیات مسیحی که با الهیات اسلامی بیگانه نیست، راجع به خاستگاه نفس، بهطور سنتی سه دیدگاه وجود دارد: «آفرینشگرایی»، «تولدگرایی»، و «تقدم وجودی». «دوگانهانگاری جوهری نوخاسته» دیدگاه چهارمی است که بهتازگی با تأثیر از نگاه علمی و تکاملی نوخاستهگرایان مطرح شده است. در این نگاه سیستمی و کلگرایانه، ذهن/نفس از نظام ارگانیک بدن و از طریق فرایندها و تعاملات طبیعی و شبکهای پیچیده از ارتباطات عصبی تولید شده است، نه اینکه از بیرون بدن قرار داده شده باشد. در این مقاله با توجه به شباهت زیاد «دوگانهانگاری جوهری نوخاسته» و دیدگاه جسمانیهالحدوث صدرا، این دو نظریه درباره خاستگاه و منشأ نفس مطالعه میشوند. روش پژوهش، تطبیقی، تحلیلی و استدلالی است. هدف این پژوهش، کشف و طرح نقاط ضعف و قوت هریک از این دو نظریه و رسیدن به دیدگاه متعالیتر دراینباره است. یافتهها: تصور برخی شارحان از جسمانیهالحدوث صدرایی آن است که نفس با ترکیب عناصر و تحقق مزاج و از طریق حرکات اشتدادی و جوهری، از جسم تولید میشود؛ اما توجه دقیقتر به نگاه صدرایی، علاوه از اینکه او را پیشتاز نوخاستهگرایی معرفی میکند، با رفع خلأهای تبیینی این دیدگاه، او را در زمرة آفرینشگرایان قرار میدهد. نگاهی که امروزه جامع بین علم، دین و فلسفه است و ازاینرو با نام «آفرینشگرایی نوخاسته صدرایی» در حکم گزینه و نظریهای بسطپذیر و شایان توجه به فلاسفة دین و متکلمان پیشنهاد میشود.»
مقایسه امثال در قرآن کریم و عهد جدید
در طلیعه مقاله «بررسی و مقایسه امثال در قرآن کریم و عهد جدید» آمده است: «مراد از مثل در این پژوهش، خلاصهشده داستان در قالب تشبیه است. درحقیقت مثل، نوعی استدلال در خدمت اثبات موضوعی است که عموماً ذهنی و عقلی است. مثل، ترسیم خیال است که در وهم حالت تجسد پیدا میکند؛ بهگونهایکه شنونده شخصاً در معرکه حضور دارد. حوادث را از نزدیک مشاهده میکند. بدون تردید خداوند از پنهانیهای روان بشری آگاه و مطلع است؛ به همین دلیل مثلهای دینی به مراتب بهتر از دیگر امثال بیانکننده حقایق پنهانی و غیرمادی است. مثلهای دینی با ایجاد مشابهت و همگونی میان معانی معقول و اشیای محسوس به معانی تجسم میبخشند تا از رهگذر آن معانی دینی هرچه بیشتر به فهم و ادراک مخاطبان نزدیکتر شوند.این پژوهش از روش کتابخانهای - اسنادی استفاده شده و با تکیه بر روش کیفی از نوع تحلیل محتوایی - استنباطی در پی آن است تا گامی هر چند اندک برای بسترسازی در زمینه گفتگوی ادیان بردارد؛ به همین دلیل در این پژوهش در وهله نخست موضوعات امثال قرآن کریم و عهد جدید بررسی شده است؛ بدین صورت که بیشترین تعداد امثال در قرآن به مسئله توحید و شرک و در عهد جدید به توصیف ملکوت خداوند اختصاص دارد و از لحاظ اقسام مثل، مثلهای قرآنی تنوع بیشتری نسبت به مثلهای عهد جدید دارند و بهترتیب در قرآن، رمزی، قیاسی، فردی، تاریخی و توصیفیاند؛ اما در عهد جدید بهصورت رمزی، توصیفی، قیاسی و تاریخیاند. مراد قسم مثل فردی است، امثال به فردی، رمزی، قیاسی، تاریخی و ...».
انتهای پیام