بررسی مراحل قضا و قدر از منظر صدرالمتالهین در فصلنامه «معرفت فلسفی»
کد خبر: 3834274
تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۹

بررسی مراحل قضا و قدر از منظر صدرالمتالهین در فصلنامه «معرفت فلسفی»

گروه اندیشه ــ شصت و چهارمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «معرفت فلسفی» به صاحب‌امتیازی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ شصت و چهارمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «معرفت فلسفی» ویژه تابستان 98 به صاحب‌امتیازی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مدیرمسئولی علی مصباح با هدف ايجاد زمينه مناسب براى انجام پژوهش‌هاى تخصصى روزآمد در زمينه علوم فلسفى و كمك به گسترش آنها؛ انعكاس يافته‌هاى علمى صاحب نظران، استادان و پژوهشگران؛ پاسخ‌گويى به نيازهاى تخصصى فكرى و فلسفى؛ ايجاد فضايى مناسب براى تضارب آراء در موضوعات و مسائل اساسى و چالش برانگيز؛ نقد و ارزيابى مستمر ديدگاه‌ها، نظريه‌ها و آراى ارائه‌شده در موضوعات و مسائل مربوط؛ رفع نارسايى‌ها و كاستى‌هاى موجود در باب پژوهش‌هاى فلسفى؛ كمك به رشد و شكوفايى پژوهش‌هاى عالمانه در مناسبات ميان دين و فلسفه‌هاى مضاف منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «حکمت چیست و حکیم کیست»، «چیستی موضوع مابعدالطبیعه سهروردی و توجیه فلسفی آن»، «بررسی تقسیم موجود به مجرد و مادی در فلسفه و تعریف آنها»، «طرحی نو در معیار تمایز مجرد و مادی با ارزیابی معیارهای دیگر»، «مراحل قضا و قدر از منظر صدرالمتالهین و رابطه آن با علم الهی»، «بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه صدرالمتالهین و هایدگر»، ««تناسخ» در نظام فلسفی شیخ اشراق و محمدبن زکریای رازی»، «جایگزینی برای تمایز میان حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی در حل معضلات فلسفی»، «زایشی ناخواسته؛ نقدی بر انسان‎شناسی نظریه معنویت و عقلانیت».

چیستی موضوع مابعدالطبیعه سهروردی

در چکیده مقاله «چیستی موضوع مابعدالطبیعه سهروردی و توجیه فلسفی آن» اثر مسعود امید می‌خوانیم: «در این مقاله دو مسئله در باب فلسفه سهروردی پیگیری می‌شود: نخست آنکه موضوع فلسفه سهروردی چیست؟ دوم اینکه چه دلایل و قرائنی را می توان به سود موضوع مابعدالطبیعه سهروردی اقامه کرد؟ مابعدالطبیعه در جهان اسلام شاهد سه گرایش مشایی و اشراقی و صدرایی بوده است. هریک از این سه گرایش، موضوعاتی را برای مابعدالطبیعه خود تعیین کرده‌اند و دلایل و قرائنی را به سود آنها بیان داشته‌اند. در این میان پرسش از موضوع مابعدالطبیعه و شأن فلسفی آن از نظر سهروردی، کمتر مورد بحث قرار گرفته است. در این نوشتار در پاسخ به پرسش نخست، با عدم پذیرش رویکرد غیرموضوع‌گرا (تمرکز بر روش، غایت، فیلسوف و...) در باب فلسفه سهروردی و پذیرش رویکرد موضوع‌گرا و طرح نظریات متعدد (از قبیل غیر وجود، شیء، نور مجازی، نور قدسی و مطلق نور)، به دوگانه نور و ظلمت به عنوان موضوع فلسفه سهروردی اذعان شده است. در پاسخ به پرسش دوم با اتخاذ روش مقایسه‌ای و تعاملی، و با تکیه بر ملاک‌ها، مبادی و پیش‌فرض‌های دیدگاه‌های فلسفه مشایی و صدرایی در باب تعیین موضوع برای فلسفه، دلایل و قرائنی نظری برای توجیه فلسفی موضوعیت نور و ظلمت برای مابعدالطبیعه اقامه شده است. با این وصف این نوشتار تلاشی است برای کشف صدف فلسفی گوهر شهودی و اشراقات سهروردی، در باب موضوع مابعدالطبیعه از جهت چیستی و شأن فلسفی آن.»

بررسی تقسیم موجود به مجرد و مادی

در طلیعه مقاله «بررسی تقسیم موجود به مجرد و مادی در فلسفه و تعریف آنها» چنین آمده است: «آموزه‌های مختلفی مانند باورهای مذهبی، نظریات طبیعی و کیهان‌شناختی، و حوزه اندیشه‌ورزی درباره مسائل هستی‌شناسی و شناخت‌شناسی را می‌توان زمینه‌های تاریخی تقسیم موجود به مجرد و مادی دانست. اگرچه فیلسوفان ملطی و الئائی آغازگر فلسفی این تقسیم بودند، اما افلاطون و ارسطو به صورت برجسته و با شاخص‌های معین این تقسیم را مطرح ساختند. این روند به صورت تکاملی در طول تاریخ فلسفه تداوم داشت و همراه با تحولات در سایر موضوعات فلسفی، تحولاتی نیز در شاخص‌های تفکیک‌کننده موجود مجرد از مادی صورت گرفت. در طول تاریخ، فیلسوفان معیارها و ویژگی‌های متعددی را برای جداسازی موجود مادی از مجرد مطرح ساخته‌اند؛ صفاتی مانند امتداد، حیز، مکان و وضع داشتن، قابل انقسام بودن، قابل ادراک و اشاره حسی بودن، ماده داشتن و علم داشتن. برخی از این معیارها به تفاوت موجود مادی با موجود عقلی بازمی‌گردد نه تفاوت مجرد و مادی؛ برخی نیز دارای اشکال است، اما برخی را می‌توان با انجام اصلاحات یا بدون آن پذیرفت.»

طرحی نو در معیار تمایز مجرد و مادی

در چکیده مقاله «طرحی نو در معیار تمایز مجرد و مادی با ارزیابی معیارهای دیگر» چنین آمده است: «تقسیم موجود به مجرد و مادی، یکی از تقسیمات ‎مهم و سرنوشت‎ساز در فلسفه است که توجه به آن، پاسخ بسیاری از مشکلات فلسفی را به همراه دارد. متفکران مسلمان در آثار خویش از مجرد و مادی بحث کرده و تعریف‌هایی از آن ارائه داده‌اند. ایشان در این تعریف‎ها ویژگی‎های موجود مجرد و مادی و معیار تمایز آنها را بیان کرده‌اند که دقت در این معیارها و مبانی آنها، چالش‎هایی را نمایان می‌سازد. در نوشتار حاضر با نقد و بررسی معیارهایی همچون ماده، مقدار، شکل، وضع، طول، عرض، حجم، رنگ، وجود فی الماده و وجود مع الماده، استعداد، تغییر، حرکت، قابلیت انقسام خارجی، زمان، مکان، شخصیت و جزئیت که توسط متفکران مسلمان مطرح شده، معیار جدیدی در تمایز موجود مادی از مجرد ارائه می‌گردد که بر اساس آن، موجود مادی، موجودی است که با حواس ظاهری درک می‎شود و یا وابسته به آن است؛ ولی موجود مجرد، موجودی است که نه محسوس با حواس ظاهری است و نه وابسته به آن.»

مراحل قضا و قدر از منظر صدرالمتالهین

در آغاز مقاله «مراحل قضا و قدر از منظر صدرالمتالهین و رابطه آن با علم الهی» می‌خوانیم: «حقیقت قضا و قدر از دیرباز کانون ارائه دیدگاه‌ها و مباحث مختلف در میان متفکران فلسفه و کلام بوده است. صدرالمتالهین از جمله فیلسوفانی است که حقیقت قضا و قدر را تبیین کرده است. او با طرحی بدیع و متفاوت با دیگر حکما، معتقد است قضا حقایق علمی و عقلی تمام موجودات است که لازمه ذات حق تعالی است و جزء صقع ربوبی به شمار می‌آید. صدرالمتالهین بر این باور است که علم عنایی خداوند که حقیقت بسیط اجمالی است، با طی مراحل ام الکتاب، لوح محفوظ و لوح محو و اثبات به تقدیرات عینی در عالم ماده تبدیل می‌شود. صدرالمتالهین با استفاده از مضامین دینی، موطن هفت آسمان قرآن را لوح محو و اثبات می‌داند که تقدیرهای علمی به وجود مثالی در آن رقم می‌خورد. در این مقاله ضمن بیان مراحل قضا و قدر، نسبت قضا و قدر با هفت آسمان قرآن تبیین شده است.»

عدم از دیدگاه صدرالمتالهین و هایدگر

در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه صدرالمتالهین و هایدگر» می‌خوانیم: «فلسفه با اینکه عهده‌دار بررسی احکام کلی وجود است، اما بررسی احکام عدم نیز به تبع وجود در فلسفه سامان می‌پذیرد. صدرالمتالهین و مارتین هایدگر، هر دو اهتمام ویژه‌ای به بررسی احکام عدم داشته‌اند که نوشتار حاضر به بررسی تطبیقی این مسئله از منظر این دو فیلسوف بزرگ پرداخته است. از رهگذر این جستار مشخص می‌شود که در اندیشه صدرالمتالهین، «عدم» در عین وحدت مفهومی، دو کاربرد دارد: ۱. نقیض وجود؛ ۲. فقدان کمال؛ اما هایدگر چهار معنا برای عدم در نظر می‌گیرد: ۱. عدم به مثابه نفی کامل کلیت موجودات؛ ۲. عدم به مثابه هستی نامتعین؛ ۳. عدم به مثابه فقر تام و تمام موجودات؛ ۴. عدم به مثابه نیستی یا ناهستی.»

«تناسخ» در نظام فلسفی شیخ اشراق و محمدبن زکریای رازی

در چکیده مقاله ««تناسخ» در نظام فلسفی شیخ اشراق و محمدبن زکریای رازی» اثر نسرین توکلی می‌خوانیم: «مسئله تناسخ به مثابه ایده‌ای فلسفی در پاسخ به مسئله سرنوشت نفس انسان پس از مرگ، جزو مسائل مهم در حوزه نفس‌شناسی است. غالب فیلسوفان مسلمان تناسخ را محال دانسته و براهینی در راستای اثبات استحاله آن اقامه کرده‌اند؛ اما در این میان، محمدبن زکریای رازی و شهاب‌الدین سهروردی جایگاه ویژه‌ای دارند که نوشتار حاضر به بررسی نظرات ایشان در این‌باره پرداخته است. از رهگذر این جستار مشخص می‌شود که محمدبن زکریای رازی نخستین فیلسوف برجسته طرفدار ایده تناسخ در جهان اسلام قلمداد می‌شود و این آموزه در جهان‌بینی فلسفی وی در حوزه قدم نفس و هیولا ریشه دارد. شیخ اشراق در غالب آثارش نظریه استحاله تناسخ را مطرح می‌کند، اما در حکمه‌الاشراق، ادله طرفداران نظریه امکان و استحاله تناسخ را ضعیف می‌داند. میان این دو دیدگاه در «میزان اهتمام به مسئله تناسخ»، «قلمرو امکان تناسخ»، «ضرورت تناسخ»، «میزان نوآوری در این مسئله»، «روش‌شناسی بحث» و «رابطه تناسخ با حدوث و قدم نفس» اختلافاتی وجود دارد؛ چنان که این دو دیدگاه در «امکان رهایی از چرخه تناسخ» و «نفی استحاله برخی اقسام تناسخ» با یکدیگر اشتراک دارند.»

نقدی بر انسان‎شناسی نظریه معنویت و عقلانیت

در طلیعه مقاله «زایشی ناخواسته؛ نقدی بر انسان‎شناسی نظریه معنویت و عقلانیت» چنین آمده است: «نظریه معنویت و عقلانیت بر آن است که دین نهادینه در جهان معاصر نمی‌تواند نقش سنتی خود را در آرامش‎بخشی و رها ساختن انسان از رنج ایفا کند و تنها معنویت می‌تواند از عهده آن برآید. ازآنجاکه این نظریه، رسالت خود را برای انسان جدید تعریف کرده، خود را ناگزیر و متعهد به مولفه‎های پست‎مدرنیته می‎بیند. براساس این نظریه، انسان معنوی عبارت است از انسان معنوی پست‌مدرن با شاخصه‌ها و ویژگی‌های سازگار با آن. ملکیان در بیان ویژگی‌های انسان معنوی به برخی ویژگی‌های پست‌مدرنیته وفادار است، اما ویژگی‌های اساسی‌تری نیز برای انسان معنوی برمی‌شمارد که او را از وفاداری و تعهد به مبانی و الگوهای پست مدرن خارج می‌سازد. انسان معنوی با ویژگی‌های اخیر تنها در نظام و ساختار دین سنتی امکان تحقق دارد و امکان زایش آن بر اساس مبانی انسان‌شناختی ایشان و الگوهای معنویت سکولار فراهم نیست، یا انسان دوگانه‌ای است که ویژگی‌های ناسازگاری (دینی و پست‌مدرن) را با هم جمع کرده است.»

انتهای پیام

captcha