پروفسور عبدالعزیز ساشادینا، مورخ، اسلامشناس و استاد صاحب کرسی دانشگاه جرج ماسون ویرجینیا، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان این مطلب از اوضاع کنونی جهان اسلام ابراز نگرانی کرد و فقدان اتحاد و همبستگی را عامل اصلی به وجود آمدن این وضعیت برشمرد.
وی همچنین حاکمان کشورهای اسلامی را در ایجاد برخی نابسامانیها در جهان اسلام مسئول دانست.
اهم مطالب بیان شده توسط وی در این گفتوگو در زیر میآید:
اسلام به عنوان نیروی وحدت آفرین سبب شکلگیری هویت جمعی در میان مسلمانان سراسر جهان میشود. وقتی از امت اسلامی سخن میگوییم، ناگزیر باید در وهله اول بر هویت اسلامی فرد مسلمان که وجه اشتراک او با دیگر مسلمانان است، تأکید کنیم. در چارچوب جهان اسلام ما به عنوان انسانهای مسلمان شناخته میشویم که دارای ارزشهای اسلامی مشترک و آرمانهای الهی هستیم؛ اما در عین حال و در سطحی پایینتر هر یک هویت ملی، فرهنگی، قومی، فرقهای و اجتماعی خاص خود را نیز داریم که این دو سطوح منافاتی با یکدیگر ندارند.
آن چه که موجب مشکلات و موانع بزرگی در جامعه بزرگ اسلامی شده، موج جدید ملیگرایی و فرقهگرایی است که اغلب با نوعی تعصب و پیشداوری نیز همراه میشود تا این که از حالت تعادل خارج شده و به سمت افراط سوق پیدا میکند. این همان چیزی است که به معنای واقعی باعث نگرانی جدی میشود.
همانگونه که در ابتدا اشاره کردم، اسلام نیروی وحدت بخش است؛ اما بعضی از رهبران دینی و حاکمان سیاسی چشم دیدن این نیروی منسجم را ندارند و از این رو با بزرگنمایی هویت ملی و قومی متوسل به ملیگرایی مبالغهآمیز میشوند به این امید که منافع فردی، گروهی یا حزبیشان تأمین شود.
امروزه دنیای اسلام در کل با مسائل و مشکلات عدیدهای در حوزههای مختلفی همچون مردم سالاری، حقوق بشر، فرصتهای برابر، برابری جنسیتی، افراطیگری، تروریسم و دیگر موضوعات مواجه است که به زعم من این مسائل اغلب ریشه در تفرقه، پراکندگی و عدم اتحاد میان جوامع اسلامی دارد.
از نگاه من اتحاد و همبستگی پیام اصلی امام خمینی(ره) به مسلمانان اقصی نقاط عالم بود. به گمان من این پیام امیدبخش، نشاطآور و قدرتمند بود؛ زیرا هدف از آن توانمندساختن مردم مسلمان بود. این پیام قصد داشت با بالابردن اعتماد به نفس مسلمانان به آنها بگوید که برای بهبود وضعیت باید دست به تغییر زد. امام راحل میخواست که مسلمانان تغییر کنند و سرنوشت و مسئولیت آیندهشان را خود به دست بگیرند؛ زیرا میدانست که در غیر این صورت این ابرقدرتها هستند که آنان را مجبور به تغییر میکنند؛ اما در راستای منافع خود و آن گونه که خود میخواهند.
امام خمینی (ره) دارای شخصیتی کاریزماتیک، منحصر به فرد، پاک، نمادین و غیر قابل مقایسه با دیگر رهبران بودند و این صفات شخصیتی بود که سبب شد از ایشان پس از دههها به عنوان مهمترین چهره دنیای اسلام یاد شود.
با توجه به اوضاع کنونی دنیای اسلام با اظهار تأسف باید بگویم که با این روند فعلی در مورد آینده جهان اسلام به هیچ وجه خوشبین نیستم. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(ص) میخوانیم: «الناس علي دين ملوكهم: مردم از رفتار و كردار رهبران و مسئولين تبعيت ميكنند»؛ از سوی دیگر قرآن کریم در آیه 39 و 40 سوره نجم میفرماید: «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى: براى انسان جز حاصل تلاش او نيست و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد».
این دو موضوع به ظاهر متفاوت را شاید بتوان با استفاده از قانون علیت و یا الگوبرداری به هم مرتبط دانست. در بستر امت اسلامی، علت، برخی از حاکمان کشورهای اسلامی هستند و معلول مردمی که قادر به تغییر علت نیستند مگر این که قدرت را در دست خود بگیرند.
هنگامی که چند سال پیش بهار عربی (بیداری اسلامی) به وقوع پیوست، ما به ایجاد تغییر بسیار امیدوار شدیم؛ اما امروز میبینیم که چگونه این نهضت عظیم در هدف خود ناکام ماند البته به جز تونس؛ هرچند که این کشور هم همچنان درگیر مسائل حل نشدهای است. در مجموع قیام مردمی چندین کشور نتوانست به هدف خود یعنی احیای حقوق مردم از طریق استقرار نظام مردمسالاری منجر شود و در عمل هیچ دستاورد ملموس مثبتی از این انقلابها حاصل نشد.
در پایان باید بگویم که امت اسلام دچار بحران شده است. اما ما میدانیم که مقامات حکومتی در برخی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی دوست ندارند مردم اطلاعات و آگاهی داشته باشند و بیشتر بدانند. از این رو این حاکمان خودکامه دست به هرکاری می زنند تا مردم خود را در نادانی و بی خبری نگه دارند تا از طریق و با توسل به زور و تفرقهاندازی در قالب سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» بتوانند همچنان بر مردم حکومت کنند. مادامی که اوضاع بر همین منوال است تصور نمیکنم بتوان به آینده جامعه اسلامی خوشبین بود.